تو رفته تر از آنی
که بخواهی
یا اصلا بتوانی
به سوی من بازگردی
من
تکه تکه
و رنگ به رنگ شده ام
با راه راه های سیاه و سفید
که هر کدامشان
خطوطی از سوگ تواند
آرزوهایی برآورده نشده
در محراب
برای خداوندگارانی گونه گون
رفته ای و از من نمی روی
مانده ای و رو به رویم نمی نشینی
یادم رفته است چطور می خندیدی
یادم رفته است
که اصلا چرا
دوستت دارم
و دارم
و هنوز
از من نمی روی
رفته ای