مورد عجیب هانس شنیر

درباره بلاگ
مورد عجیب هانس شنیر

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر آورد .

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

جای قشنگی در جهان تو ندارم 
با مردک عاشق نما کاری ندارم 
گفتم کمی هم صبر کن من هم بیایم 
با رفتنت دیگر دل و نایی ندارم

از سنگ های سخت کوه های مذاب است
لابد دلت، با جنس آن کاری ندارم
از لاشه های مرده بوی من بلند است
با شانه بالا دادنت کاری ندارم

من حرف ها را به ریه ها دود کردم
با خاطراتت گفته ها، ناگفته دارم
از صبر هم لبریز شد این کاسه خالیست
از کاسه هایی که شکستی شرم دارم

خالی شدی از جان من بر جان آن مرد
از پر شدن، خالی شدن ترسی ندارم
اما نگفتی بره های تازه بی شیر
مانده اند؟ از گرگها ولی ترسی ندارم

بی من گذشتی جاده ها بسیار دیدی
آغوش های دیگری بر تن کشیدی
شاید شبی با فکر من از خواب جستی
عاشق خیالاتی شده، حرفی ندارم 

جای قشنگی در جهان تو ندارم
با عاشقان دیگرت کاری ندارم
لابد که از درس و کتاب چیزی نبوده
شاید که من با تو حساب، شیمی ندارم

حالا گذشت، من هم دهانم را ببندم
بهتر که رفتی نای گشتن هم ندارم 
بهتر که رفتی، گرگها با هم بلولند 
من بره ام با گرگها کاری ندارم
 

 

هانس شنیر