مورد عجیب هانس شنیر

مورد عجیب هانس شنیر

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر آورد .

طبقه بندی موضوعی

یک بار دیگر
آهویی را
شیری خورد
و خون از دهان چهار پایی
به زمین ریخت

کوچه تاریک بود

گفتی

که تمام شده است
تقلا نکن
بیچاره

شب آنجا بود

قدم به رفتن برداشتی
مرده بودم
اما
در آن تاریکی
تنها یک آغوش دیگر تو را می خواستم
که در من فرو رود
که گلویم را بدرد
که خونم را بر زمین بریزد


رفته بودی
و عبور شهابسنگها
آرزوی کره آهو ها
برای یک دیگر دیدار را
برآورده نمی کرد




 

هانس شنیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">